نقد کتاب شازده کوچولو

جستجو در سایت


نقد کتاب شازده کوچولو

نقد کتاب شازده کوچولو

شازده کوچولو (دوسنت اگزوپری، 1943)

حتماً نگاه‌تان به جلد کتاب افتاده و از خودتان می‌پرسید چرا باید شازده کوچولو که شبیه کتاب کودکان است را بخوانید؟ همه هر از گاهی دوست دارند در خیالات غرق شوند و از بزرگسالی فرار کنند. اگر شما هم یکی از این آدم‌ها هستید حتماً شازده کوچولو را بخوانید چون داستانی جاودانه است که شما را به دوران کودکی می‌برد.

شازده کوچولو یا شاهزاده کوچولو داستانی اثر آنتوآن دوسنت اگزوپری است که نخستین بار در سپتامبر سال 1943 در نیویورک منتشر شد. شازده کوچولو به بیش از 280 زبان و گویش زندۀ دنیا ترجمه شده است و یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ محسوب می‌شود. اصل این کتاب به زبان فرانسوی‌ست و به عنوان بهترین کتاب قرن 20 در فرانسه انتخاب شده است.معرفی کتاب شازده کوچولو اثر دوسنت اگزوپری

در کتاب شازده کوچولو نویسنده به شیوه‌ای سورئالیستی به بیان فلسفۀ خود از دوست داشتن و عشق و هستی می‌پردازد. شازده کوچولو پرتره‌های ناخوشایند بزرگسالانی را به تصویر کشیده است که به طرز ناامید‌کننده‌ای تنگ نظرند. در مقابل این بزرگسالان، کودکانی هستند که با نگرشی باز به دنیا می‌نگرند و تمایل دارند این دنیای اطراف‌شان را از درون خودشان کشف کنند.

ایده‌های بزرگ!

(یا در این مورد قطعات کوچک و فوق‌العاده قدرتمند حقیقت.)

  • شازده کوچولو به ما یاد‌آوری می‌کند که بهترین‌های زندگی را اغلب می‌توان در میان بدترین‌ها یافت.
  • آزاداندیشی و کنجکاوی سیری‌ناپذیر کودکان سنگ بنای سلامتی و خوشبختی است.
  • بزرگسال شدن یک حالت ذهنی است نه یک واقعیت در زندگی.
  • قهرمان داستان در گوش‌مان زمزمه می‌کند که مراقبت و احتیاط در زندگی بسیار مهم است.

موضوع اصلی افسانه در رازی نهفته است که باور کنید یا نه یک روباه به شازده کوچولو می‌گوید: «تنها با چشم دل است که می‌توان چیزی را دید که چشم عادی قادر به دیدنش نیست.»

روباه به شازده کوچولو می‌گوید که دوری از گل رز باعث شده که شازده بیشتر شیفتۀ گل بشود. و مهم‌تر از همه عشق باعث می‌شود شخص نسبت به آن شیء مورد علاقه‌اش مسئولیت بیشتری حس کند. شازده کوچولو متوجه می‌شود که حتی اگر تعداد زیادی گل رز در دنیا وجود داشته باشه اما عشق خودش به آن گل است که آن را منحصر به فرد کرده است.

شازده کوچولو با مراقبت از گلش درس ارزشمندی به ما می‌دهد. او به ما می‌آموزد که چطور از دیگران مراقبت کنیم: «در واقع زمانی که برای مراقبت از گل رز‌تان صرف کرده‌اید باعث اهمیت و ارزش آن گل می‌شود.» کافی‌ست همین مفهوم را در بخش‌های مختلف زندگی‌تان به کار ببرید به ویژه زمانی که احساس می‌کنید چیزی که برایتان مهم است را از دست داده‌اید.

نظر منتقدان چه بود؟

منتقدان مطمئن نبودند که چطور شازده کوچولو را نقد کنند و این کتاب فوراً معروف نشد. در نگاه اول با توجه به جلد، لحن و نحوۀ توضیح داستان مشخص نبود که مخاطبین این کتاب کودکان هستند یا بزرگسالان، گرچه نویسندۀ بریتانیایی پاملا لیندون تراورس می‌گوید که این کتاب مواد لازم کتاب کودکان را دارد چون که «در بیان معنای باطنی‌اش بسیار صادق است، هیچ توضیحی ارائه نمی‌دهد و نکتۀ اخلاقی دارد».

بسیاری از منتقدان شباهت‌هایی بین شخصیت‌ها و رویدادهای شازده کوچولو و زندگی نویسندۀ آن ترسیم کردند، نویسنده‌ای که این کتاب را زمانی که در شهر نیویورک زندگی می‌کرد و بعد از فرار از آشفتگی جنگ جهانی دوم در فرانسه نوشت. سنت اگزوپری نیز مانند راوی خلبانی بود که هواپیمایش یک بار در بیابان‌های لیبی سقوط کرد. گفته می‌شود که همسرش «کنسوئلو» نیز رفتاری نامتعادل شبیه به گل رز شازده کوچولو داشته است. شباهتی که بعداً در زندگی‌نامۀ «کنسوئلو» به نام «داستان گل سرخ» (نوشته شده در سال 1945 و منتشر شده در سال 2000) بیشتر بر آن تأکید شده است. بنابراین راوی و شازده کوچولو به عنوان جنبه‌های مختلف شخصیتی خود سنت اگزوپری در نظر گرفته شده‌اند. این نظریه در مستندی به نام «جوهرۀ نامرئی: شازده کوچولو» در سال 2018 نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

خلاصۀ داستان

راوی که یک خلبان است، هواپیمایش در صحرای بزرگ آفریقا سقوط می‌کند. این سقوط به شدت به هواپیمایش آسیب می‌رساند و راوی آب و غذای کمی هم برایش باقی مانده است. در حالی که نگران سقوط و گرفتاری‌های خودش است شازده کوچولو به او نزدیک می‌شود، پسر مو طلایی بسیار جدی‌ای که از راوی می‌خواهد تا برایش گوسفندی نقاشی کند. راوی مجبور می‌شود درخواستش را قبول کند و خلبان و شازده کوچولو با هم دوست می‌شوند. شازده کوچولو می‌گوید از سیاره‌ای آمده که در آن خانوادۀ سلطنتی‌ای زندگی می‌کنند و خودش هم یک شاهزادۀ واقعی است و خلبان متوجه می‌شود که شازده کوچولو از سیارک کوچک 325 آمده که مردم روی زمین آن را با نام سیارک بی-612 می‌شناسند. شازده کوچولو به شدت مراقب سیاره‌اش است و از رشد دانه‌های بد جلوگیری می‌کند و حواسش هست تا درختان بائوباب آن‌ها را از بین نبرند. تا این‌که روزی بذری می‌کارد و یک گل رز مرموز و دوست داشتنی‌ای روی سیاره‌اش جوانه می‌زند و شازده کوچولو عاشق این گل می‌شود. اما وقتی روزی گل رز به او دروغ می‌گوید شازده کوچولو به این نتیجه می‌رسد که دیگر نمی‌تواند به او اعتماد کند. چون که حس تنهایی کرده بود تصمیم می‌گیرد سیارک را ترک کند. با وجود این‌که در لحظات آخر با گل آشتی می‌کند اما تصمیم می‌گیرد به کاوش در دیگر سیارات بپردازد تا بتواند تنهایی‌اش را درمان کرده و معنای واقعی زندگی را پیدا کند. تا آن موقع شازده کوچولو از شش سیارۀ مختلف بازدید کرده و حوادث و برخوردهای مختلفش را بازگو می‌کند. در طول ماجراجویی‌اش این اولین بار است که شازده کوچولو با یک بزرگسال برخورد داشته است. نویسنده:آریا اسکندری

اشتراک گذاری این مقاله

1 نظر

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.